ژنرال

ساخت وبلاگ

کسی می گفت این دایی بزرگ شما هیبت یک ژنرال ارتش را دارد ، حیف حیف که او وارد ارتش نشد با ان ابروهای پر پشت و ان اخمی که نشانه  وقار و متانت و شکوه اوست ،و صد  البته ان هیکل درشت که نشان سلامت روح و روان و مزاج  اوست ، بسیار بسیار کم سخن می گوید ، نیازی نمی دید خیلی  وقت ها حرف بزند بلکه سکوت مهم ترین مشخصه اوست .

پدرم می گوید ژنرال روزی از کوه های بلند بالای بامیان با  چنان پشته ی خاری سنگین و بزرگ به پایین می امد که توجه چند  گردشگر خارجی را جلب کرد ، انها ایستادند و از او عکس گرفتند .

نمی دانید چقدر دلم می خواهد ان عکس را می دیدم ، ژنرال با دختر همسایه اش ازدواج کرد ، همه ی ما وقتی این را شنیدیم که زن دایی دختر همسایه بوده است ، به هم نگاه کردیم لبخند زدیم و بعدها مدام از عاشقی و عشق غیبتها کردیم .

ولی اصلا به دایی نمی اید که عاشق شود ، شاید کار کار دختر همسایه بوده ، دختری بلند بالا و کشیده و ترکه ای ، عجبا دایی چه خوش سلیقه بوده ، از این قسم حرفها .

ان دو تا به امروز که پیر و فرتوت شده اند ، عاشقانه زندگی می کردند ، دایی بزرگ ، کلان فامیل ما همچون درخت کهن سال  تنومندی در گلستان فامیل ما بود ، ژنرال ساعاتی پیش درگذشت ، و برای همیشه خاموش شد .

یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : ژنرال,ژنرال دوگل,ژنرال فرانکو,ژنرال مایکل فلین,ژنرال ووتل,ژنرال قادر عبدالحمید,ژنرال هویزر,ژنرال شرمن,ژنرال اوزترک,ژنرال امین فومنی, نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 144 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 22:45