از ناشاد تا شوی شار

ساخت وبلاگ
این روزها در فیس بوک و اینستا ویدیوهایی دست به دست می شود از دختری که خود را شوهر شهر (شوی شار)می خواند، دختری با موهای سیاه بلند ، صورت و دماغی کشیده که بی شباهت به جوانی های مونالیزا هم نیست، شلواری با طرح پلنگی به تن دارد با دستمال گردنی به دوش.
انچه بیش از هر چیزی جلب توجه می کند لحن و گفتار این دختر است با اصطلاحات و گویش خاص مردمان عامی مزار ، هانیه مزاری بشدت رفتار و گویشی مردانه دارد از همان مردانی که خودشان را لوتی و بی کله و در یک کلام دیوانه می دانند.
تضاد میان ظرافت زنانه و لحن و گفتاری خشن چیزی ست که بنظر هانیه هجده ساله را مشهور کرده
است.
تعداد طرفداران و مخالفین او به هزاران تن می رسند، اما بنظر می رسد او با اعتماد به نفس فراوان جوابی برای تک تک انها در استین دارد، چه طرفدارانی که مدحش می کنند چه انهایی که فحش های رکیک و غالبا جنسی نثارش می کنند.
با دیدن هانیه مزاری بیاد ناشاد, افتادم قهرمان  رمان ناشاد, نوشته محمد حسین محمدی .
ناشاد, هم اهل مزار هست دختری که با پدر و مادر پیرش در خانه ای در شمال افغانستان زندگی می کند تمام روز در زیر خانه پنهان است و موهای روی شانه اش را به پروانه های کوچکی تبدیل کرده لابه لای اجرهای دیوار می گذارد، دختری که در اختناق دوره طالبانی زندگی می کند، او هم دشنام می شنود از طرف والدینش و اینکه ارزوهای دست نیافتنی و بلند در سر دارد.
سوال این است که ایا جامعه ما تغییر کرده است ایا بعد از نزدیک به دو دهه از دوران طالب ما تغییر کرده ایم ایا شوی شار همان ناشاد, است که از زیر خانه های اختناق ،امروز دست به شورش زده است و حالا سر خط شبکه های اجتماعی را به خود اختصاص داده است؟
ناشاد, دختریست که اختیار هیچ چیز را ندارد ،حتا عوض کردن لاته ی بی نمازی اش، کارش این است که از چاه اب بکشد و باز به زیر خانه خودش را مخفی کندمبادا طالب بداند که دختری جوان در این خانه است،
به عکس هانیه یا همان شوی شار ازادانه در یک منزل با پسران  زندگی می کند و انها را اندیوال های خود می خواند ، سیگاری می کشد و ویدیو های رقص اش را شیر می کند .
یکی در افغانستان است و دیگری در المان.
بی شک هانیه مزاری نرم های معمول دختر افغان را شکسته است ، و تفکر جامعه افغانی نسبت به زنان را به چالش کشیده است اما نظر شخصی من این است که ناشاد, از ان سوی بام افتاده است و هانیه از این سو.
برای تغییر در نگاه جامعه نیازی نیست که دختری رخت و لباس پسرانه با گویشی از پایین ترین سطوح اجتماع داشته باشد، او می تواند ظرافت ها و زیبایی های زنانه را حفظ کند می تواند همان لباس های معمول خود را به تن کند و سبک زندگی خودش را داشته باشد و انوقت انقلاب کند ، برای تغییر نیازی نیست که دختری بدل به پسر شود ان هم از دسته ی پسران بد.

یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 134 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 1:55